- باز راندن ((دَ))
- حکایت کردن، بیان کردن
معنی باز راندن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عقب ماندن عقب افتادن واپس افتادن، از کار ماندن و بهدف نرسیدن خسته شدن، بجا گذاشتن بجا ماندن
به جا ماندن، باقی ماندن
عقب ماندن، واپس ماندن
از کار ماندن، به مقصود نرسیدن
خسته شدن
عقب ماندن، واپس ماندن
از کار ماندن، به مقصود نرسیدن
خسته شدن
فتنه را خاموش کردن
عقب ماندن عقب افتادن واپس افتادن، از کار ماندن و بهدف نرسیدن خسته شدن، بجا گذاشتن بجا ماندن
عقب مانده، عقب افتاده، از کار مانده، خسته، بجا مانده، پس مانده، خویشاوند کسی که پس از مرگ وی از و میراث برد، جمع بازماندگان
باز گردانیدن
مصادف شدن
کنایه از کار بیهوده کردن، بیکاری، ولگردی
کنایه از به عیش و عشرت زندگی کردن، خوش گذراندن
بازگشت دادن، برگردانیدن، باز فرستادن، واپس دادن
خواندن، دوباره خواندن، قرائت کردن
فراخواندن، احضار کردن
بازگرداندن
مطابق بودن
فراخواندن، احضار کردن
بازگرداندن
مطابق بودن
غازها را در علفزار بچرا واداشتن، بیکار بودن ول گشتن
انجام دادن کاری را
آرزو ها و امیال خود را تحقق بخشیدن کام یافتن، عیاشی کردن خوش گذراندن
کنایه از بر اثر بیکاری وقت خود را بیهوده تلف کردن
نشاندن، وادار به نشستن کردن
فرو نشاندن، خاموش کردن فتنه یا آتش
فرو نشاندن، خاموش کردن فتنه یا آتش
Reinstatement, Restore
восстановление , восстанавливать
Wiedereinsetzung, wiederherstellen
відновлення , відновлювати
przywrócenie, przywracać
reintegração, restaurar
reintegrazione, ripristinare
restablecimiento, restaurar
réintégration, restaurer
heraanstelling, herstellen
การคืนสถานะ , ฟื้นฟู
pengembalian jabatan, mengembalikan
إعادة التّنصيب , أعاد
पुनः स्थापना , बहाल करना